غزل شمارهٔ 119
1. برخیز و صبوح را بیارا
2. پرلخلخه کن کنار ما را
3. پیش آر شراب رنگ آمیز
4. ای ساقی خوب خوب سیما
5. از من پرسید کو چه ساقیست
6. قندست و هزار رطل حلوا
7. آن ساغر پرعقار برریز
8. بر وسوسه محال پیما
9. آن می که چو صعوه زو بنوشد
10. آهنگ کند به صید عنقا
11. زان پیش که دررسد گرانی
12. برجه سبک و میان ما آ
13. میگرد و چو ماه نور میده
14. حمرا می ده بدان حمیرا
15. ما را همه مست و کف زنان کن
16. وان گاه نظاره کن تماشا
17. در گردش و شیوههای مستان
18. در عربدههای در علالا
19. در گردن این فکنده آن دست
20. کان شاه من و حبیب و مولا
21. او نیز ببرده روی چون گل
22. میبوسد یار را کف پا
23. این کیسه گشاده از سخاوت
24. که خرج کنید بیمحابا
25. دستار و قبا فکنده آن نیز
26. کاین را به گرو نهید فردا
27. صد مادر و صد پدر ندارد
28. آن مهر که میبجوشد آن جا
29. این می آمد اصول خویشی
30. کز سکر چنین شدند اعدا
31. آن عربده در شراب دنیاست
32. در بزم خدا نباشد آنها
33. نی شورش و نی قیست و نی جنگ
34. ساقیست و شراب مجلس آرا
35. خاموش که ز سکر نفس کافر
36. میگوید لا اله الا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده