غزل شمارهٔ 1194
1. گر نهای دیوانه رو مر خویش را دیوانه ساز
2. گر چه صد ره مات گشتی مهره دیگر بباز
3. گر چه چون تاری ز زخمش زخمه دیگر بزن
4. بازگرد ای مرغ گر چه خستهای از چنگ باز
5. چند خانه گم کنی و یاوه گردی گرد شهر
6. ور ز شهری نیز یاوه با قلاوزی بساز
7. اسب چوبین برتراشیدی که این اسب منست
8. گر نه چوبینست اسبت خواجه یک منزل بتاز
9. دعوت حق نشنوی آنگه دعاها میکنی
10. شرم بادت ای برادر زین دعای بینماز
11. سر به سر راضی نهای که سر بری از تیغ حق
12. کی دهد بو همچو عنبر چونک سیری و پیاز
13. گر نیازت را پذیرد شمس تبریزی ز لطف
14. بعد از آن بر عرش نه تو چاربالش بهر ناز
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده