مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1200

1. ساقی روحانیان روح شدم خیز خیز

2. تا که ببینند خلق دبدبه رستخیز

3. دوش مرا شاه خواند بر سر من حکم راند

4. در تن من خون نماند خون دل رز بریز

5. با دل و جان یاغیم بی‌دل و جان می‌زیم

6. باطن من صید شاه ظاهر من در گریز

7. ای غم و اندیشه رو باده و بای غمست

8. چونک بغرید شیر رو چو فرس خون بمیز

9. کشته شوم هر دمی پیش تو جرجیس وار

10. سر بنهادن ز من وز تو زدن تیغ تیز

11. تشنه ترم من ز ریگ ترک سبو گیر و دیگ

12. با جگر مرده ریگ ساقی جان در ستیز

13. تا می دل خورده‌ام ترک جگر کرده‌ام

14. چونک روم در لحد زان قدحم کن جهیز

15. ترک قدح کن بیار ساغر زفت ای نگار

16. ساغر خردم سبوست من چه کنم کفجلیز

17. شمس حق و دین بتاب بر من و تبریزیان

18. تا که ز تف تموز سوزد پرده حجیز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گاه خلوت صوفیان وقت با موی چو شیر
* ورد خود ذکر برنج و شیر و شکر کرده‌اند
شعر کامل
سنایی
* سخن خویش به بیگانه نمی‌یارم گفت
* گله از دوست به دشمن نه طریق ادب‌ست
شعر کامل
سعدی
* بکوشیم وز کوشش ما چه سود
* کز آغاز بود آنچ بایست بود
شعر کامل
فردوسی