مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1202

1. به آفتاب شهم گفت هین مکن این ناز

2. که گر تو روی بپوشی کنیم ما رو باز

3. دمی که شعشعه این جمال درتابد

4. صد آفتاب شود آن زمان سیاه و مجاز

5. کسی شود به تو غره که روی دوست ندید

6. کسی که دید مرا کی کند تو را اعزاز

7. ز گازران مگریز و به زیر ابر مرو

8. که ابر را و تو را من درآورم به نیاز

9. اگر چه جان و جهانی خوش به توست جهان

10. نگون شوی چو رخم دلبری کند آغاز

11. مرا هزار جهانست پر ز نور و نعیم

12. چه ناز می‌رسدت با من ای کمین خباز

13. عباد را برهانم ز نان و از نانبا

14. حیات من بدهدشان حیات و عمر دراز

15. ز آفتاب گذشتیم خیز ای ناهید

16. بیار باده و نقل و نبات و نی بنواز

17. زمانه با تو نسازد تو سازوارش کن

18. به چنگ ما ده سغراق و چنگ را ده ساز

19. نبات و جامد و حیوان همه ز تو مستند

20. دمی بدین دو سه مخمور بی‌نوا پرداز

21. حیات با تو خوشست و ممات با تو خوشست

22. گهیم همچو شکر بفسران گهی بگداز

23. چو ماه همره من شد سفر مرا حضرست

24. به زیر سایه او می‌روم نشیب و فراز

25. ز آسمان شنوم من که عاقبت محمود

26. خموش باش که محمود گشت کار ایاز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لاله رخساره بخون شوید و سیراب شود
* سرو کوتاه کند دست و سرافراز آید
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند
* پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
شعر کامل
سعدی
* شبی که سرو تو شمع مزار من گردد
* چو گردباد به گردت غبار من گردد
شعر کامل
حزین لاهیجی