مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1232

1. هنگام صبوح آمد ای مرغ سحرخوانش

2. با زهره درآ گویان در حلقه مستانش

3. هر جان که بود محرم بیدار کنش آن دم

4. وان کو نبود محرم تا حشر بخسبانش

5. می‌گو سخنش بسته در گوش دل آهسته

6. تا کفر به پیش آرد صد گوهر ایمانش

7. یک برق ز عشق شه بر چرخ زند ناگه

8. آتش فتد اندر مه برهم زند ارکانش

9. آن جا که عنایت‌ها بخشید ولایت‌ها

10. آن جا چه زند کوشش آن جا چه بود دانش

11. آن جا که نظر باشد هر کار چو زر باشد

12. بی‌دست برد چوگان هر گوی ز میدانش

13. شمس الحق تبریزی کو هر دل بی‌دل را

14. می‌آرد و می‌آرد تا حضرت سلطانش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لب از ترشح می پاک کن برای خدا
* که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
شعر کامل
حافظ
* می رسد جاذبه عشق به فریاد مرا
* یوسف آن نیست که پیوسته درین چاه بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* چون قوس قزح برگ رزان رنگ به رنگ اند
* در قوس قزح خوشهٔ انگور گمانست
شعر کامل
منوچهری