مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1239

1. ای خواجه تو عاقلانه می‌باش

2. چون بی‌خبری ز شور اوباش

3. آن چهره که رشک فخر فقرست

4. با ناخن زشت خویش مخراش

5. آن بت به خیال درنگنجد

6. بت‌ها به خیال خانه متراش

7. جمله بت و بت پرست چون اوست

8. غیر کل و جمله چیست جز لاش

9. نی فهم کنند خلق این را

10. نی دستوری که دم زنم فاش

11. این ماش برنج احولانست

12. ور نی نه برنج هست و نی ماش

13. پایان‌ها را کجا شناسند

14. چون پوشیدست رشک روهاش

15. گر می‌دزدی ز زندگان دزد

16. ای دزد کفن به شب چو نباش

17. اما ز قضاست مات من مات

18. هم حکم قضاست عاش من عاش

19. خامش که ز شب خبر ندارد

20. آن کس که به روز خورد خشخاش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تهی ز باده حکمت مدان خموشان را
* که همچو کوزه سر بسته پر می نابند
شعر کامل
صائب تبریزی
* پرتو حسن ازل افتاده بر دیوار و در
* دیو چون یوسف در اینجا محو دیدار خودست
شعر کامل
صائب تبریزی
* عمر نبود آن چه غافل از تو نشستم
* باقی عمر ایستاده‌ام به غرامت
شعر کامل
سعدی