مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1242

1. گر لاش نمود راه قلاش

2. ای هر دو جهان غلام آن لاش

3. ای دیده جهان و جان ندیده

4. جانست جهان تو یک نفس باش

5. گردیست جهان و اندر این گرد

6. جاروب نهان شدست و فراش

7. این مشعله از کجاست بینی

8. آن روز که بشکنی چو خشخاش

9. عشقی که نهان و آشکارست

10. خون ریز و ستمگرست و اوباش

11. چون کشته شوی در او بمانی

12. من مات من الهوی فقد عاش

13. عشقست نه زر نهان نماند

14. العاشق کل سره فاش

15. لا حسن یلد حیث لا عشق

16. شاباش زهی جمال شاباش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به نصیحتگر دل شیفته می‌باید گفت
* برو ای خواجه که این درد به درمان نرود
شعر کامل
سعدی
* در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت
* جان در هوای گوهر نایاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری
* بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد
* بلک آتش در همه آفاق زد
شعر کامل
مولوی