مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1249

1. شده‌ام سپند حسنت وطنم میان آتش

2. چو ز تیر تست بنده بکشد کمان آتش

3. چو بسوخت جان عاشق ز حبیب سر برآرد

4. چه بسوخت اندر آتش که نگشت جان آتش

5. بمسوز جز دلم را که ز آتشت به داغم

6. بنگر به سینه من اثر سنان آتش

7. که ستاره‌های آتش سوی سوخته گراید

8. که ز سوخته بیابد شررش نشان آتش

9. غم عشق آتشینت چو درخت کرد خشکم

10. چو درخت خشک گردد نبود جز آن آتش

11. خنک آنک ز آتش تو سمن و گلشن بروید

12. که خلیل عشق داند به صفا زبان آتش

13. که خلیل او بر آتش چو دخان بود سواره

14. که خلیل مالک آمد به کفش عنان آتش

15. سحری صلای عشقت بشنید گوش جانم

16. که درآ در آتش ما بجه از جهان آتش

17. دل چون تنور پر شد که ز سوز چند گوید

18. دهن پرآتش من سخن از دهان آتش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* که می آید به سرقت دل ما جز پریشانی؟
* که می پرسد به غیر از سیل راه منزل ما را؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* در بیستون ز نالۀ من گر صدا فتد
* نالد ز درد کوه جدا كوهكن جدا
شعر کامل
جامی
* گهی زلفش پریشان می‌کند یک دشت سنبل را
* گهی رخسارش آتش می‌زند یک باغ نسرین را
شعر کامل
فروغی بسطامی