مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1327

1. تتار اگر چه جهان را خراب کرد به جنگ

2. خراب گنج تو دارد چرا شود دلتنگ

3. جهان شکست و تو یار شکستگان باشی

4. کجاست مست تو را از چنین خرابی ننگ

5. فلک ز مستی امر تو روز و شب در چرخ

6. زمین ز شادی گنج تو خیره مانده و دنگ

7. وظیفه تو رسید و نیافت راه ز در

8. زهی کرم که ز روزن بکردیش آونگ

9. شنیده‌ایم که شاهان به جنگ بستانند

10. ندیده‌ایم که شاهان عطا دهند به جنگ

11. ز سنگ چشمه روان کرده‌ای و می‌گویی

12. بیا عطا بستان ای دل فسرده چو سنگ

13. کنار و بوسه رومی رخانت می‌باید

14. ز روی آینه دل به عشق بزدا زنگ

15. تعلقیست عجب زنگ را بدین رومی

16. تعلقیست نهانی میان موش و پلنگ

17. دهان ببند که تا دل دهانه بگشاید

18. فروخورد دو جهان را به یک زمان چو نهنگ

19. چو ما رویم ره دل هزار فرسنگست

20. چو خطوتین دل آمد کجا بود فرسنگ

21. اگر نه مفخر تبریز شمس دین جویاست

22. چرا شود غم عشقش موکل و سرهنگ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست
* بیا و بر دل من بین که کوه الوند است
شعر کامل
سعدی
* حافظ دوام وصل میسر نمی‌شود
* شاهان کم التفات به حال گدا کنند
شعر کامل
حافظ
* دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
* خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش
شعر کامل
حافظ