مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1331

1. هر کی در او نیست از این عشق رنگ

2. نزد خدا نیست بجز چوب و سنگ

3. عشق برآورد ز هر سنگ آب

4. عشق تراشید ز آیینه زنگ

5. کفر به جنگ آمد و ایمان به صلح

6. عشق بزد آتش در صلح و جنگ

7. عشق گشاید دهن از بحر دل

8. هر دو جهان را بخورد چون نهنگ

9. عشق چو شیرست نه مکر و نه ریو

10. نیست گهی روبه و گاهی پلنگ

11. چونک مدد بر مدد آید ز عشق

12. جان برهد از تن تاریک و تنگ

13. عشق ز آغاز همه حیرتست

14. عقل در او خیره و جان گشته دنگ

15. در تبریزست دلم ای صبا

16. خدمت ما را برسان بی‌درنگ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر هر مژه خونی که مرا درتن بود
* چون دانهٔ نار بر سر سوزن بود
شعر کامل
انوری
* یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
* که مغیلان طریقش گل و نسرین من است
شعر کامل
حافظ
* قاعدهٔ قد تو فتنه به پا کردن است
* مشغلهٔ زلف تو بستن و واکردن است
شعر کامل
فروغی بسطامی