مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1333

1. ای تو ولی احسان دل ای حسن رویت دام دل

2. ای از کرم پرسان دل وی پرسشت آرام دل

3. ما زنده از اکرام تو ای هر دو عالم رام تو

4. وی از حیات نام تو جانی گرفته نام دل

5. بر گرد تن دل حلقه شد تن با دلم همخرقه شد

6. وین هر دو در تو غرقه شد ای تو ولی انعام دل

7. ای تن گرفته پای دل وی دل گرفته دامنت

8. دامن ز دل اندرمکش تا تن رسد بر بام دل

9. ای گوهر دریای دل چه جای جان چه جای دل

10. روشن ز تو شب‌های دل خرم ز تو ایام دل

11. ای عاشق و معشوق من در غیر عشق آتش بزن

12. چون نقطه‌ای در جیم تن چون روشنی بر جام دل

13. از بارگاه عقل کل آید همی بانگ دهل

14. کآمد سپاه آسمان نک می‌رسد اعلام دل

15. از زخم تیغ آن سپه در کشتن خصمان شه

16. پرخون شده صحرا و ره ره گشته خون آشام دل

17. زان حمله‌های صف شکن سرکوفته دیوان تن

18. خطبه به نام شه شده دیوان پر از احکام دل

19. ای قیل و قالت چون شکر وی گوشمالت چون شکر

20. گر زین ادب خوارم کنی خواری منست اکرام دل

21. گر سر تو ننهفتمی من گفتنی‌ها گفتمی

22. تا از دلم واقف شدی امروز خاص و عام دل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کاشکی قیمت انفاس بدانندی خلق
* تا دمی چند که ماندست غنیمت شمرند
شعر کامل
سعدی
* تا که مرا شیر غمت صید کرد
* جز که همین شیر شکاریم نیست
شعر کامل
مولوی
* گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست
* همچنانش در میان جان شیرین منزلست
شعر کامل
سعدی