مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1344

1. شتران مست شدستند ببین رقص جمل

2. ز اشتر مست که جوید ادب و علم و عمل

3. علم ما داده او و ره ما جاده او

4. گرمی ما دم گرمش نه ز خورشید حمل

5. دم او جان دهدت روز نفخت بپذیر

6. کار او کن فیکون‌ست نه موقوف علل

7. ما در این ره همه نسرین و قرنفل کوبیم

8. ما نه زان اشتر عامیم که کوبیم وحل

9. شتران وحلی بسته این آب و گلند

10. پیش جان و دل ما آب و گلی را چه محل

11. ناقه الله بزاده به دعای صالح

12. جهت معجزه دین ز کمرگاه جبل

13. هان و هان ناقه حقیم تعرض مکنید

14. تا نبرد سرتان را سر شمشیر اجل

15. سوی مشرق نرویم و سوی مغرب نرویم

16. تا ابد گام زنان جانب خورشید ازل

17. هله بنشین تو بجنبان سر و می‌گوی بلی

18. شمس تبریز نماید به تو اسرار غزل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
* آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* مكن ملاحظه از کشتنم که روز جزا
* ز رشک نام تو را بر زبان نخواهم برد
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* قصّۀ سوز دل پروانه را از شمع پرس
* شرح آن آتش نداند جز زبانی سوخته
شعر کامل
جامی