مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1347

1. سوی آن سلطان خوبان الرحیل

2. سوی آن خورشید جانان الرحیل

3. کاروان بس گران آهنگ کرد

4. هین سبکتر ای گرانان الرحیل

5. سوی آن دریای مردی و بقا

6. مردوار ای مردمان هان الرحیل

7. آفتاب روی شه عالم گرفت

8. صبح شد ای پاسبانان الرحیل

9. همچو مرغان خلیلی سوی سر

10. زانک بی‌سر نیست سامان الرحیل

11. سوی اصل خویش یعنی بحر جان

12. جمع یاران همچو باران الرحیل

13. ای شده بگلربگان ملک غیب

14. کمترینه عاشق قان الرحیل

15. خانه و فرزند و بستر ترک کن

16. اسپ و استر زین و پالان الرحیل

17. پیش شمس الدین تبریزی شاه

18. خاک بی‌جان گشته با جان الرحیل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هست بی صورت جناب قدس عشق
* لیک در هر صورتی خود را نمود
شعر کامل
جامی
* بیابان قناعت وسعتی دارد که هر موری
* نمی داند کم از ملک سلیمان چشم تنگش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* مرا پیری اگر چون مرده در کافور خواباند
* زکار عشق کی دست و دل من سرد می سازد؟
شعر کامل
صائب تبریزی