مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1365

1. یا منیر البدر قد اوضحت بالبلبال بال

2. بالهوی زلزلتنی و العقل فی الزلزال زال

3. کم انادی انظر و نقتبس من نورکم

4. قد رجعنا جانبا من طور انوار الجلال

5. من رآی نورا انیسا یملا الدنیا هوی

6. للسری منه جمال للعدی منه ملال

7. کل امر منه حق مستحق نافذ

8. ینفع الامراض طرا ینجلی منه الکلال

9. من شکا مغلاق باب فلینل مفتاحه

10. من شکا ضر الظما فلیستقی الماء الزلال

11. لیس ذا اسماء صفر باطل سمیته

12. دعوه التحقیق حال خدعه الدنیا محال

13. حبذا اسواق اشواق ربت ارباجها

14. حبذا نور یکون الشمس فیه کالهلال

15. ما علیکم لو سهرتم لیله الف الهوی

16. ربما تلقون ضیفا تعرفوا لیل الرحال

17. یا محبا قم تنادم فالمحب لا ینام

18. یا نعوسا قم تفرج حسن ربات الحجال

19. دولتش همسایه شد همسایگان را مژده شو

20. مرغ جان‌ها را ببخشد کر و فرش پر و بال


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یا بیا کن دل ز خون چون نار و نفع خلق شو
* ورنه رخ را رنگ ده بی نفع چون گلنار باش
شعر کامل
سنایی
* گر گدایی کنی از درگه او کن باری
* که گدایان درش را سر سلطانی نیست
شعر کامل
سعدی
* نخل تنهایی من میوه فراوان دارد
* نیست چون بی ثمران حاجت پیوند مرا
شعر کامل
صائب تبریزی