غزل شمارهٔ 1400
1. تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم
2. نیست شوم نیست شوم تا بر جانان برسم
3. خوش شدهام خوش شدهام پاره آتش شدهام
4. خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم
5. خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم
6. آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم
7. چونک فتادم ز فلک ذره صفت لرزانم
8. ایمن و بیلرز شوم چونک به پایان برسم
9. چرخ بود جای شرف خاک بود جای تلف
10. بازرهم زین دو خطر چون بر سلطان برسم
11. عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا
12. در دل کفر آمدهام تا که به ایمان برسم
13. آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد
14. شد رخ من سکه زر تا که به میزان برسم
15. رحمت حق آب بود جز که به پستی نرود
16. خاکی و مرحوم شوم تا بر رحمان برسم
17. هیچ طبیبی ندهد بیمرضی حب و دوا
18. من همگی درد شوم تا که به درمان برسم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده