مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1463

1. شاگرد تو می باشم گر کودن و کژپوزم

2. تا زان لب خندانت یک خنده بیاموزم

3. ای چشمه آگاهی شاگرد نمی‌خواهی

4. چه حیله کنم تا من خود را به تو دردوزم

5. باری ز شکاف در برق رخ تو بینم

6. زان آتش دهلیزی صد شمع برافروزم

7. یک لحظه بری رختم در راه که عشارم

8. یک لحظه روی پیشم یعنی که قلاوزم

9. گه در گنهم رانی گه سوی پشیمانی

10. کژ کن سر و دنبم را من همزه مهموزم

11. در حوبه و در توبه چون ماهی بر تابه

12. این پهلو و آن پهلو بر تابه همی‌سوزم

13. بر تابه توام گردان این پهلو و آن پهلو

14. در ظلمت شب با تو براقتر از روزم

15. بس کن همه تلوینم در پیشه و اندیشه

16. یک لحظه چو پیروزه یک لحظه چو پیروزم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رواق منظر چشم من آشیانه توست
* کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
شعر کامل
حافظ
* طبیب اهل دل آن چشم مردم آزار است
* ولی دریغ که آن هم همیشه بیمار است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* اثر ز ناله خونین دلان گریزان است
* ز ناله ای دل خونین اثر چه می خواهی؟
شعر کامل
رهی معیری