مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1500

1. چنان مست است از آن دم جان آدم

2. که نشناسد از آن دم جان آدم

3. ز شور اوست چندین جوش دریا

4. ز سرمستی او مست است عالم

5. زهی سرده که گردن زد اجل را

6. که تا دنیا نبیند هیچ ماتم

7. شراب حق حلال اندر حلال است

8. می خنب خدا نبود محرم

9. از این باده جوان گر خورده بودی

10. نبودی پشت پیر چرخ را خم

11. زمین ار خورده بودی فارغستی

12. از آنک ابر تر بارد بر او نم

13. دل محرم بیان این بگفتی

14. اگر بودی به عالم نیم محرم

15. ز آب و گل برون بردی شما را

16. اگر بودی شما را پای محکم

17. رسید این عشق تا پای شما را

18. کند محکم ز هر سستی مسلم

19. بگو باقی تو شمس الدین تبریز

20. که بر تو ختم شد والله اعلم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قدم به کوچهٔ دیوانگی بزن چندی
* که عقل بر سر بازار عشق حیران است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* نکته‌ای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
* عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین
شعر کامل
حافظ
* گر چه زندانی است دست خالیم در آستین
* کارساز عالمی از همت مردانه ام
شعر کامل
صائب تبریزی