مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1524

1. چو آب آهسته زیر که درآیم

2. به ناگه خرمن که درربایم

3. چکم از ناودان من قطره قطره

4. چو طوفان من خراب صد سرایم

5. سرا چه بود فلک را برشکافم

6. ز بی‌صبری قیامت را نپایم

7. بلا را من علف بودم ز اول

8. ولیک اکنون بلاها را بلایم

9. ز حبس جا میابا دل رهایی

10. اگر من واقفم که من کجایم

11. سر نخلم ندانی کز چه سوی است

12. در این آب ار نگونت می نمایم

13. نه قلماشی است لیکن ماند آن را

14. نه هجوی می کنم نی می ستایم

15. دم عشق است و عشق از لطف پنهان

16. ولی من از غلیظی‌های هایم

17. مگو که را اگر آرد صدایی

18. که‌ای که نامدی گفتی که آیم

19. تو او را گو که بانگ که از او بود

20. زهی گوینده بی‌منتهایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند
* جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
شعر کامل
حافظ
* به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری
* جواب داد که آزادگان تهی دستند
شعر کامل
سعدی
* چو خورشید برزد سر از کوهسار
* بگسترد یاقوت بر جویبار
شعر کامل
فردوسی