مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1532

1. بیا تا عاشقی از سر بگیریم

2. جهان خاک را در زر بگیریم

3. بیا تا نوبهار عشق باشیم

4. نسیم از مشک و از عنبر بگیریم

5. زمین و کوه و دشت و باغ و جان را

6. همه در حله اخضر بگیریم

7. دکان نعمت از باطن گشاییم

8. چنین خو از درخت تر بگیریم

9. ز سر خوردن درخت این برگ و بر یافت

10. ز سر خویش برگ و بر بگیریم

11. در دل ره برده‌اند ایشان به دلبر

12. ز دل ما هم ره دلبر بگیریم

13. مسلمانی بیاموزیم از وی

14. اگر آن طره کافر بگیریم

15. دلی دارد غمش چون سنگ مرمر

16. از آن مرمر دو صد گوهر بگیریم

17. چو جوشد سنگ او هفتاد چشمه

18. سبو و کوزه و ساغر بگیریم

19. کمینه چشمه‌اش چشمی است روشن

20. که ما از نور او صد فر بگیریم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* منم آن قمری نالان که از بس سنگ بیدادم
* زدند از هر طرف از باغت ای سرو روان رفتم
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* نرگس که فلک چشم و چراغ چمنش کرد
* چشم تو سرافکنده به هر انجمنش کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
* نوای من به سحر آه عذرخواه من است
شعر کامل
حافظ