مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1558

1. دانی کامروز از چه زردم

2. ای تو همه شب حریف نردم

3. در نرد دل از تو متهم شد

4. کو مهره ربود از نبردم

5. گفتم که دلا بیار مهره

6. کز رفتن مهره من به دردم

7. بگشاد دلم بغل که می جو

8. گر هست بیاب من نخوردم

9. دیوانه شدم ز درد مهره

10. دل را همه شب شکنجه کردم

11. می گفت بلی و گاه نی نی

12. گه عشوه بداد گرم و سردم

13. گفتم که تو برده‌ای یقین است

14. من از تو به عشوه برنگردم

15. دل گفت چگونه دزد باشم

16. من خازن چرخ لاژوردم

17. زین دمدمه از خرم بیفکند

18. دریافت که من سلیم مردم

19. خر رفت و رسن ببرد و دل گفت

20. من در پی گرد او چه گردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صف مژگان تو بشکست چنان دل‌ها را
* که کسی نشکند این گونه صف اعدا را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد
* بلک آتش در همه آفاق زد
شعر کامل
مولوی
* نه هر درخت تحمل کند جفای خزان
* غلام همت سروم که این قدم دارد
شعر کامل
حافظ