مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1570

1. آن عشرت نو که برگرفتیم

2. پا دار که ما ز سر گرفتیم

3. آن دلبر خوب باخبر را

4. مست و خوش و بی‌خبر گرفتیم

5. هر لحظه ز حسن یوسف خود

6. صد مصر پر از شکر گرفتیم

7. در خانه حسن بود ماهی

8. رفتیمش و بام و در گرفتیم

9. آن آب حیات سرمدی را

10. چون آب در این جگر گرفتیم

11. چون گوشه تاج او بدیدیم

12. مستانه‌اش از کمر گرفتیم

13. هر نقش که بی‌وی است مرده‌ست

14. از بهر تو جانور گرفتیم

15. هر جانوری که آن ندارد

16. او را علف سقر گرفتیم

17. هر کس گهری گرفت از کان

18. از کان همه سیمبر گرفتیم

19. از تابش نور آفتابی

20. چون ماه جمال و فر گرفتیم

21. شمس تبریز چون سفر کرد

22. چون ماه از آن سفر گرفتیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقل پرسید که دشوارتر از کشتن چیست
* عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* سخن گوی دهقان چو بنهاد خوان
* یکی داستان راند از هفتخوان
شعر کامل
فردوسی
* حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش
* از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد
شعر کامل
حافظ