مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1599

1. چون بدیدم صبح رویت در زمان برخیستم

2. گرم در کار آمدم موقوف مطرب نیستم

3. همچو سایه در طوافم گرد نور آفتاب

4. گه سجودش می کنم گاهی به سر می ایستم

5. گه درازم گاه کوته همچو سایه پیش نور

6. جمله فرعونم چو هستم چون نیم موسیستم

7. من میان اصبعین حکم حقم چون قلم

8. در کف موسی عصا گاهی و گه افعیستم

9. عشق را اندیشه نبود زانک اندیشه عصاست

10. عقل را باشد عصا یعنی که من اعمیستم

11. روح موقوف اشارت می بنالد هر دمی

12. بر سر ره منتظر موقوف یک آریستم

13. چون از این جا نیستم این جا غریبم من غریب

14. چون در این جا بی‌قرارم آخر از جاییستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لبش ندانم و خدش چگونه وصف کنم
* که این چو دانهٔ نارست و آن چو شعلهٔ نار
شعر کامل
سعدی
* صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
* ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
شعر کامل
حافظ
* به خاموشی توان شد گوهر اسرار را محرم
* صدف تا بست از گفتار لب، شد مخزن دریا
شعر کامل
صائب تبریزی