مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1601

1. بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم

2. یار آمد در میان ما از میان برخاستیم

3. از فنا رو تافتیم و در بقا دربافتیم

4. بی‌نشان را یافتیم و از نشان برخاستیم

5. گرد از دریا برآوردیم و دود از نه فلک

6. از زمان و از زمین و آسمان برخاستیم

7. هین که مستان آمدند و راه را خالی کنید

8. نی غلط گفتم ز راه و راهبان برخاستیم

9. آتش جان سر برآورد از زمین کالبد

10. خاست افغان از دل و ما چون فغان برخاستیم

11. کم سخن گوییم وگر گوییم کم کس پی برد

12. باده افزون کن که ما با کم زنان برخاستیم

13. هستی است آن زنان و کار مردان نیستی است

14. شکر کاندر نیستی ما پهلوان برخاستیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پاک طینت می رساند فیض بعد از سوختن
* عود خاکستر چو گردد می کند دندان سفید
شعر کامل
صائب تبریزی
* به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
* به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
شعر کامل
حافظ
* وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را
* ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را
شعر کامل
سعدی