مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1717

1. لولیکان توییم در بگشا ای صنم

2. لولیکان را دمی بار ده ای محتشم

3. ای تو امان جهان ای تو جهان را چو جان

4. ای شده خندان دهان از کرمت دم به دم

5. امن دو عالم تویی گوهر آدم تویی

6. هین که رسید از حبش بر سر کوی حشم

7. چون برسد کوس تو کمتر جاسوس تو

8. گردد هر لولیی صاحب طبل و علم

9. رایت نصرت فرست لشکر عشرت فرست

10. تا که ز شادی ما جان نبرد هیچ غم

11. تیغ عرب برکنیم بر سر ترکان زنیم

12. چون لطفت برکشد بر خط لولی رقم

13. خوف مهل در میان بانگ بزن کالامان

14. عشرت با خوف جان راست نیاید به هم

15. مهر برآور به جوش وز دل چنگ آن خروش

16. پر کن از عیش گوش پر کن از می شکم

17. تا سوی تبریز جان جانب شمس الزمان

18. آید صافی روان گوید ای من منم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فردا که خاک مرده به حشر آدمی کنند
* ای باد خاک من مطلب جز به کوی دوست
شعر کامل
سعدی
* به دشواری ز رنگ و بو گران جان دست بردارد
* که از سیمای ناخن دیرتر رنگ حنا ریزد
شعر کامل
صائب تبریزی
* زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار
* که عقل کل به صدت عیب متهم دارد
شعر کامل
حافظ