مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 178

1. می‌شدی غافل ز اسرار قضا

2. زخم خوردی از سلحدار قضا

3. این چه کار افتاد آخر ناگهان

4. این چنین باشد چنین کار قضا

5. هیچ گل دیدی که خندد در جهان

6. کو نشد گرینده از خار قضا

7. هیچ بختی در جهان رونق گرفت

8. کو نشد محبوس و بیمار قضا

9. هیچ کس دزدیده روی عیش دید

10. کو نشد آونگ بر دار قضا

11. هیچ کس را مکر و فن سودی نکرد

12. پیش بازی‌های مکار قضا

13. این قضا را دوستان خدمت کنند

14. جان کنند از صدق ایثار قضا

15. گر چه صورت مرد جان باقی بماند

16. در عنایت‌های بسیار قضا

17. جوز بشکست و بمانده مغز روح

18. رفت در حلوا ز انبار قضا

19. آنک سوی نار شد بی‌مغز بود

20. مغز او پوسید از انکار قضا

21. آنک سوی یار شد مسعود بود

22. مغز جان بگزید و شد یار قضا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه سخن کرد به چشم و چه شکر گفت ز لب؟
* که رواج شکر و قیمت بادام برفت
شعر کامل
اوحدی
* چنین است رسم سرای سپنج
* گهی ناز و نوش و گهی درد و رنج
شعر کامل
فردوسی
* خویش من آنست که از عشق زاد
* خوشتر از این خویش و تباریم نیست
شعر کامل
مولوی