مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1803

1. بخت نگار و چشم من هر دو نخسبد در زمن

2. ای نقش او شمع جهان ای چشم من او را لگن

3. چشم و دماغ از عشق تو بی‌خواب و خور پرورده شد

4. چون سرو و گل هر دو خورند از آب لطفت بی‌دهن

5. ای کار جان پاک از عبث روزی جان پاک از حدث

6. هر لحظه زاید صورتی در شهر جان بی‌مرد و زن

7. هر صورتی به از قمر شیرینتر از شهد و شکر

8. با صد هزاران کر و فر در خدمت معشوق من

9. حیران ملک در رویشان آب فلک در جویشان

10. ای دل چو اندر کویشان مست آمدی دستی بزن

11. زان ماه روی مه جبین شد چون فلک روی زمین

12. المستغاث ای مسلمین زین نقش‌های پرفتن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عذرخواهی کندم بعد از قتل
* عذر بدتر ز گناهش نگرید
شعر کامل
محتشم کاشانی
* گر کوهکن ز پای درآمد چه جای طعن
* والله که کوه پست شود زیر بارِ عشق
شعر کامل
جامی
* نیست ممکن از زبان خوش کسی نقصان کند
* چرب نرمی غوطه در شکر دهد بادام را
شعر کامل
صائب تبریزی