مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1815

1. من خوشم از گفت خسان وز لب و لنج ترشان

2. من بکشم دامن تو دامن من هم تو کشان

3. جان من و جان تو را هر دو به هم دوخت قضا

4. خوش خوش خوش خوشم پیش تو ای شاه خوشان

5. زانک مرا داد لبش نیست لبی را اثرش

6. ز آنچ چشیدم ز لبت هیچ لبی را مچشان

7. آنک ترش روی بود دانک درم جوی بود

8. از خم سرکه است همه با شکرانش منشان

9. گفتم ای شاه علم من که میان عسلم

10. از عسل من که چشد گفت لب خوش منشان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کسی که دست به زلف دراز او دارد
* چرا به دامن این عمر مختصر چسبد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* بده یک جام ای پیر خرابات
* مگو فردا که فی التأخیر آفات
شعر کامل
مولوی
* ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم
* بجز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم
شعر کامل
سعدی