مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1828

1. باز نگار می کشد چون شتران مهار من

2. یارکشی است کار او بارکشی است کار من

3. پیش رو قطارها کرد مرا و می کشد

4. آن شتران مست را جمله در این قطار من

5. اشتر مست او منم خارپرست او منم

6. گاه کشد مهار من گاه شود سوار من

7. اشتر مست کف کند هر چه بود تلف کند

8. لیک نداند اشتری لذت نوشخوار من

9. راست چو کف برآورم بر کف او کف افکنم

10. کف چو به کف او رسد جوش کند بخار من

11. کار کنم چو کهتران بار کشم چو اشتران

12. بار کی می کشم ببین عزت کار و بار من

13. نرگس او ز خون من چون شکند خمار خود

14. صبر و قرار او برد صبر من و قرار من

15. گشته خیال روی او قبله نور چشم من

16. وان سخنان چون زرش حلقه گوشوار من

17. باغ و بهار را بگو لاف خوشی چه می زنی

18. من بنمایمت خوشی چون برسد بهار من

19. می چو خوری بگو به می بر سر من چه می زنی

20. در سر خود ندیده‌ای باده بی‌خمار من

21. باز سپیدی و برو میر شکار را بگو

22. هر دو مرا تویی بلی میر من و شکار من

23. مطلع این غزل شتر بود از آن دراز شد

24. ز اشتر کوتهی مجو ای شه هوشیار من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ناصحا سودای بدخویی چنین می داردم
* ورنه کس هرگز چنین رسوا نخواهد خویش را
شعر کامل
جامی
* هزار نعره ز بالای آسمان آمد
* تو تن زنی و نجویی که این فغان ز کجا
شعر کامل
مولوی
* تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
* تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم
شعر کامل
حافظ