غزل شمارهٔ 183
1. ای دل رفته ز جا بازمیا
2. به فنا ساز و در این ساز میا
3. روح را عالم ارواح به است
4. قالب از روح بپرداز میا
5. اندر آبی که بدو زنده شد آب
6. خویش را آب درانداز میا
7. آخر عشق به از اول اوست
8. تو ز آخر سوی آغاز میا
9. تا فسرده نشوی همچو جماد
10. هم در آن آتش بگداز میا
11. بشنو آواز روانها ز عدم
12. چو عدم هیچ به آواز میا
13. راز کآواز دهد راز نماند
14. مده آواز تو ای راز میا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده