مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1902

1. چرا منکر شدی ای میر کوران

2. نمی‌گویم که مجنون را مشوران

3. تو می گویی که بنما غیبیان را

4. ستیران را چه نسبت با ستوران

5. در این دریا چه کشتی و چه تخته

6. در این بخشش چه نزدیکان چه دوران

7. عدم دریاست وین عالم یکی کف

8. سلیمانی است وین خلقان چو موران

9. ز جوش بحر آید کف به هستی

10. دو پاره کف بود ایران و توران

11. در آن جوشش بگو کوشش چه باشد

12. چه می لافند از صبر این صبوران

13. از این بحرند زشتان گشته نغزان

14. از این موجند شیرین گشته شوران

15. نپردازی به من ای شمس تبریز

16. که در عشقت همی‌سوزند حوران


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نه توسن سپهر سراسیمه در رهت
* تا حکمتت گرفته به کف تازیانه ای
شعر کامل
عرفی شیرازی
* هر آن که راز دو عالم ز خط ساغر خواند
* رموز جام جم از نقش خاک ره دانست
شعر کامل
حافظ
* با خیال یار صحبت داشتن خوش دولتی است
* می برم غیرت بر آن عاشق که تنها می شود
شعر کامل
صائب تبریزی