مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1935

1. دلبر بیگانه صورت مهر دارد در نهان

2. گر زبانش تلخ گوید قند دارد در دهان

3. از درون سو آشنا و از برون بیگانه رو

4. این چنین پرمهر دشمن من ندیدم در جهان

5. چونک دلبر خشم گیرد عشق او می گویدم

6. عاشق ناشی مباش و رو مگردان هان و هان

7. راست ماند تلخی دلبر به تلخی شراب

8. سازوار اندر مزاج و تلخ تلخ اندر زبان

9. پیش او مردن به هر دم از شکر شیرینتر است

10. مرده داند این سخن را تو مپرس از زندگان

11. شاد روزی کاین غزل را من بخوانم پیش عشق

12. سجده‌ای آرم بر زمین و جان سپارم در زمان

13. مرغ جان را عشق گوید میل داری در قفس

14. مرغ گوید من تو را خواهم قفس را بردران


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شد کاسه دریوزه همه ناف غزالان
* تا نکهت آن زلف به صحرای ختن رفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* گوش تویی دیده تویی وز همه بگزیده تویی
* یوسف دزدیده تویی بر سر بازار بیا
شعر کامل
مولوی
* چو فندق دهان از سخن بسته بود
* نه چون ما لب از خنده چون پسته بود
شعر کامل
سعدی