مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1973

1. موی بر سر شد سپید و روی من بگرفت چین

2. از فراق دلبری کاسدکن خوبان چین

3. جان ز غیرت گوش را گوید حدیثش کم شنو

4. دل ز غیرت چشم را گوید که رویش را مبین

5. دست عشرت برگشادم تا ببندم پای غم

6. عشرتم همرنگ غم شد ای مسلمانان چنین

7. دست در سنگی زدم دانم که نرهاند مرا

8. لیک غرقه گشته هم چنگی زند در آن و این

9. از در دل درشدم امروز دیدم حال او

10. زردروی و جامه چاک و بی‌یسار و بی‌یمین

11. گفتمش چونی دلا او گریه درشدهای های

12. از فراق ماه روی همنشان همنشین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد
* که گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری
شعر کامل
حافظ
* به قرب گلعذاران دل مبندید
* وصیت نامه شبنم همین است
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
* و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم
شعر کامل
سعدی