مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2025

1. ای به انکار سوی ما نگران

2. من نیم با تو دودل چون دگران

3. سخن تلخ چه می‌اندیشی

4. ای تو سرمایه جمله شکران

5. بر دل سوخته‌ام آبی زن

6. که تویی دلبر پرخون جگران

7. ز غمم همچو کمان تیر مزن

8. چه زنی تیر سوی بی‌سپران

9. با گل از تو گله‌ها می‌کردم

10. گفت من هم ز ویم جامه دران

11. گفت نرگس که ز من پرس او را

12. که منم بنده صاحب نظران

13. که چو من جمله چمن سوخته‌اند

14. ز آتش او ز کران تا به کران

15. مه و خورشید ز عشق رخ او

16. اندر این چرخ ز زیر و زبران

17. بحر در جوش از این آتش تیز

18. چرخ خم داده از این بار گران

19. کوه بسته‌ست کمر خدمت را

20. که شماریش ز بسته کمران

21. بانگ ارواح به من می‌آید

22. که بگو حالت این بی‌صوران

23. با کی گویم به جهان محرم کو

24. چه خبر گویم با بی‌خبران

25. ظاهر بحر بود جای خسان

26. باطن بحر مقام گهران

27. ظاهر و باطن من خاک خسی

28. کو بر این بحر بود ره گذران

29. غزل بی‌سر و بی‌پایان بین

30. که ز پایان بردت تا به سران


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی روی تو راحت ز دل زار گریزد
* چون خواب که از دیده بیمار گریزد
شعر کامل
رهی معیری
* نخل ترت در پیرهن چون نیکشر شد پرشکن
* محکم مبند ای سیمتن بند قبا را بیش از این
شعر کامل
محتشم کاشانی
* حیف فرهاد که با آنهمه شیرین کاری
* شد به خواب عدم از تلخی افسانه عشق
شعر کامل
صائب تبریزی