مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2050

1. جانا بیار باده و بختم تمام کن

2. عیش مرا خجسته چو دارالسلام کن

3. زهره کمین کنیزک بزم و شراب توست

4. دفع کسوف دل کن و مه را غلام کن

5. همچون مسیح مایده از آسمان بیار

6. از نان و شوربا بشری را فطام کن

7. مشتی فسرده را به دم گرم بشکفان

8. مشتی گدای را شه بااحتشام کن

9. این روی پرگره را خندان و شاد کن

10. این عمر منقطع را عمری مدام کن

11. ای شوق هر دماغ سر عاشقان بخار

12. وی ذوق هر مقام بر ما مقام کن

13. آن خانه را که جام نباشد چو نیست نور

14. ما خانه ساختیم تو تدبیر جام کن

15. ما را وظیفه‌هاست ز لطف تو صد هزار

16. درمانده گشت دل که چه گوید کدام کن

17. خاموش کن که دوست مجیب است بی‌سال

18. نظاره کرم کن و ترک کلام کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پاک طینت می رساند فیض بعد از سوختن
* عود خاکستر چو گردد می کند دندان سفید
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدی از جور فراقت همه روز این می‌گفت
* عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم
شعر کامل
سعدی
* صلاح کار کجا و من خراب کجا
* ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
شعر کامل
حافظ