مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2060

1. یک غزل آغاز کن بر صفت حاضران

2. ای رخ تو همچو شمع خیز درآ در میان

3. نور ده آن شمع را روح ده این جمع را

4. از دوزخ همچو شمع وز قدح همچو جان

5. سوی قدح دست کن ما همه را مست کن

6. ز آنک کسی خوش نشد تا نشد از خود نهان

7. چون شدی از خود نهان زود گریز از جهان

8. روی تو واپس مکن جانب خود هان و هان

9. این سخن همچو تیر راست کشش سوی گوش

10. تا نکشی سوی گوش کی بجهد از کمان

11. بس کن از اندیشه بس کو گودت هر نفس

12. کای عجب آن را چه شد اه چه کنم کو فلان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این تخم توبه ای که تو در خاک کرده ای
* موقوف آبیاری اشک ندامت است
شعر کامل
صائب تبریزی
* عارفی کو که کند فهم زبان سوسن
* تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد
شعر کامل
حافظ
* عندلیبی که ز تعجیل بهار آگاه است
* از شکر خند گل آوازه رحلت شنود
شعر کامل
صائب تبریزی