مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2104

1. شب که جهان است پر از لولیان

2. زهره زند پرده شنگولیان

3. بیند مریخ که بزم است و عیش

4. خنجر و شمشیر کند در میان

5. ماه فشاند پر خود چون خروس

6. پیش و پسش اختر چون ماکیان

7. دیده غماز بدوزد فلک

8. تا که گواهی ندهد بر کیان

9. خفته گروهی و گروهی به صید

10. تا کی کند سود و کی دارد زیان

11. پنج و شش است امشب مهره قمار

12. سست میفکن لب چون ناشیان

13. جام بقا گیر و بهل جام خواب

14. پرده بود خواب و حجاب عیان

15. ساقی باقی است خوش و عاشقان

16. خاک سیه بر سر این باقیان

17. زهر از آن دست کریمش بنوش

18. تا که شوی مهتر حلواییان

19. عشق چو مغز است جهان همچو پوست

20. عشق چو حلوا و جهان چون تیان

21. حلق من از لذت حلوا بسوخت

22. تا نکنم حلیه حلوا بیان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من و دل گر فدا شدیم چه باک
* غرض اندر میان سلامت اوست
شعر کامل
حافظ
* چو خواهی که پیدا کنی گفت‌وگوی
* بباید زدن سنگ را بر سبوی
شعر کامل
فردوسی
* شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
* آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش
شعر کامل
حافظ