مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2167

1. دل آتش پذیر از توست برق و سنگ و آهن تو

2. مرا سیران کجا باشد مرا تحویل و رفتن تو

3. بدیدم بی‌تو من خود را تو دیدی بیخودم هم تو

4. به زیر خاک دررفتم نرفتم من بیا من تو

5. اگر گویم تو می‌گویی من آن ظلمت ز خود بینم

6. از آن ظلمت که می‌گریم سری چون ماه برزن تو

7. گریبانم دریدستم ز خود دامن کشیدستم

8. که تا گیری گریبانم کشی از مهر دامن تو

9. گریبانم دریدی تو و دامانم کشیدی تو

10. کدامم من چه نامم من مرا جان تو مرا تن تو

11. پشیمانم پشیمانم پشیمان تو پشیمان تو

12. چو سوسن صد زبانم من زبان و نطق و سوسن تو

13. دو چشمم خیره در رویت گهی چوگان گهی گویت

14. تویی حیران تویی چوگان تویی دو چشم روشن تو

15. به یک اندیشه حنظل را کنی بر من چو صد شکر

16. به یک اندیشه شکر را کنی چون زهر دشمن تو

17. تویی شکر تویی حنظل تویی اندیشه مبدل

18. تویی مور و سلیمان تو تویی خورشید و روزن تو

19. بدم من کافر احول شدم توحید را اکمل

20. تویی احول کن کافر تویی ایمان و مؤمن تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر سینه ریش دردمندان
* لعلت نمکی تمام دارد
شعر کامل
حافظ
* آن شعله ایم کز نفس گرم سینه سوز
* گرمی به آفتاب جهانتاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری
* رنگ بر روی سهیل از عرق شرم نماند
* این چه رنگ است که آن سیب ز نخدان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی