مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2184

1. بیا ای رونق گلزار از این سو

2. از آن شکر یکی قنطار از این سو

3. یکی بوسه قضاگردان جانت

4. از آن دو لعل شکربار از این سو

5. از آن روزن فروکن سر چو مهتاب

6. وزان گلشن یکی گلزار از این سو

7. کباب و می از این سو دود از آن سو

8. درخت خار از آن سو یار از این سو

9. تعب تن راست لایق راح دل را

10. منه رنج تن سگسار از این سو

11. سلیمانا سوی بلقیس بگذر

12. که آمد هدهد طیار از این سو

13. به منقارش یکی پرنور نامه

14. نموده صد هزار اسرار از این سو

15. مخور تنها که تنها خوش نباشد

16. یکی ساغر از آن خمار از این سو

17. بدن تنهاخور آمد روح مؤثر

18. که جان هدیه کند ایثار از این سو

19. سقاهم می‌دهد ساغر پیاپی

20. به تو ای ساقی ابرار از این سو

21. به هر دو دست گیرش تا نریزی

22. قدح پر است هین هشدار از این سو

23. بیا که خرقه‌ها جمله گرو شد

24. ز تو ای شاه خوش دستار از این سو

25. برهنه شو ز حرف و بحر در رو

26. چو بانگ بحر دان گفتار از این سو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ظالم بمرد و قاعدهٔ زشت از او بماند
* عادل برفت و نام نکو یادگار کرد
شعر کامل
سعدی
* دل تهی ناشده از خویش به جایی نرسد
* تا بود پر ز شکر نی به نوایی نرسد
شعر کامل
صائب تبریزی
* شبنم به آفتاب رسید از فتادگی
* بنگر که از کجا به کجا می توان شدن
شعر کامل
صائب تبریزی