غزل شمارهٔ 2211
1. ز من و تو شرری زاد در این دل ز چنان رو
2. که خطا بود از این رو و صواب است از آن رو
3. ز همان رو که زد آتش ز همان رو کشد آتش
4. ز همان روی که مردم کندم زنده همان رو
5. همه عشاق که مستند ز چه رو دیده ببستند
6. که بدانند که بیچشم توان دید به جان رو
7. نبود روی از این سو همه پشت است از این سو
8. که نگنجید در این حد و نه در جان و مکان رو
9. به یکی لحظه چریدند همه جانها و پریدند
10. که نباید که ز نقصان شود از چشم نهان رو
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده