مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2222

1. سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو

2. چون عمر محتسبی دادکنی این جا کو

3. چه حدیث است ز عثمان عمرم مستتر است

4. و آن دگر را که رئیس است نگویم تو بگو

5. مست دیدی که شکوفه ش همه در است و عقیق

6. باده‌ای کو چو اویس قرنی دارد بو

7. ای بسا فکرت باریک که چون موی شده‌ست

8. وز سر زلف خوش یار ندارد سر مو

9. مست فکرت دگر و مستی عشرت دگر است

10. قطره‌ای این کند آنک نکند زان دو سبو

11. بس کن و دفتر گفتار در این جو افکن

12. بر لب جوی حیل تخته منه جامه مشو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدی حدیث مستی و فریاد عاشقی
* دیگر مکن که عیب بود خانقاه را
شعر کامل
سعدی
* بر تن چه زنی گلاب و کافور
* این شعله در استخوان گرفته
شعر کامل
حزین لاهیجی
* گاه خلوت صوفیان وقت با موی چو شیر
* ورد خود ذکر برنج و شیر و شکر کرده‌اند
شعر کامل
سنایی