مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2225

1. شکر ایزد را که دیدم روی تو

2. یافتم ناگه رهی من سوی تو

3. چشم گریانم ز گریه کند بود

4. یافت نور از نرگس جادوی تو

5. بس بگفتم کو وصال و کو نجاح

6. برد این کو کو مرا در کوی تو

7. از لب اقبال و دولت بوسه یافت

8. این لبان خشک مدحت گوی تو

9. تیر غم را اسپری مانع نبود

10. جز زره‌هایی که دارد موی تو

11. آسمان جاهی که او شد فرش تو

12. شیرمردی کو شود آهوی تو

13. شاد بختی که غم تو قوت او است

14. پهلوانی کو فتد پهلوی تو

15. جست و جویی در دلم انداختی

16. تا ز جست و جو روم در جوی تو

17. خاک را هایی و هویی کی بدی

18. گر نبودی جذب‌های و هوی تو

19. آب دریا تا به کعب آید ورا

20. کو بیابد بوسه بر زانوی تو

21. بس که تا هر کس رود بر طبع خویش

22. جمله خلقان را نباشد خوی تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد
* غنچه خاموش بلبل را به گفتار آورد
شعر کامل
صائب تبریزی
* ندانمت که چه گویم تو هر دو چشم منی
* که بی وجود شریفت جهان نمی‌بینم
شعر کامل
سعدی
* در زلف بتان، مپیچ، ای دل
* کاین رشته سری دراز دارد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی