مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2245

1. مطرب مهتاب رو آنچ شنیدی بگو

2. ما همگان محرمیم آنچ بدیدی بگو

3. ای شه و سلطان ما ای طربستان ما

4. در حرم جان ما بر چه رسیدی بگو

5. نرگس خمار او ای که خدا یار او

6. دوش ز گلزار او هر چه بچیدی بگو

7. ای شده از دست من چون دل سرمست من

8. ای همه را دیده تو آنچ گزیدی بگو

9. عید بیاید رود عید تو ماند ابد

10. کز فلک بی‌مدد چون برهیدی بگو

11. در شکرستان جان غرقه شدم ای شکر

12. زین شکرستان اگر هیچ چشیدی بگو

13. می‌کشدم می به چپ می‌کشدم دل به راست

14. رو که کشاکش خوش است تو چه کشیدی بگو

15. می به قدح ریختی فتنه برانگیختی

16. کوی خرابات را تو چه کلیدی بگو

17. شور خرابات ما نور مناجات ما

18. پرده حاجات ما هم تو دریدی بگو

19. ماه به ابر اندرون تیره شده‌ست و زبون

20. ای مه کز ابرها پاک و بعیدی بگو

21. ظل تو پاینده باد ماه تو تابنده باد

22. چرخ تو را بنده باد از چه رمیدی بگو

23. عشق مرا گفت دی عاشق من چون شدی

24. گفتم بر چون متن ز آنچ تنیدی بگو

25. مرد مجاهد بدم عاقل و زاهد بدم

26. عافیتا همچو مرغ از چه پریدی بگو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون صبا با تن بیمار و دل بی‌طاقت
* به هواداری آن سرو خرامان بروم
شعر کامل
حافظ
* هرزه گو را خامش از تقریر کردن مشکل است
* شعله را از ژاژخایی سیر کردن مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* داغی که به امید نمک چشم گشوده است
* مپسند که از مرهم کافور شود خشک
شعر کامل
صائب تبریزی