مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2350

1. آمد مه و لشکر ستاره

2. خورشید گریخت یک سواره

3. آن مه که ز روز و شب برون است

4. کو چشم که تا کند نظاره

5. چشمی که مناره را نبیند

6. چون بیند مرغ بر مناره

7. ابر دل ما ز عشق این مه

8. گه گردد جمع و گاه پاره

9. چون عشق تو زاد حرص تو مرد

10. بی‌کار شوی هزارکاره

11. چون آخر کار لعل گردد

12. بی‌کار نبوده‌ست خاره

13. گر بر سر کوی عشق بینی

14. سرهای بریده بر قناره

15. مگریز درآ تمام بنگر

16. زنده شده گشتگان دوباره


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به عالم هر دلی کاو هوشمند است
* به زنجیر جنون عشق، بند است
شعر کامل
شیخ بهایی
* صبر برجور فلک کن تا برآیی رو سفید
* دانه چون درآسیا افتد تحمل بایدش
شعر کامل
صائب تبریزی
* وقت گل زان گونه کز گل سبزۀ تر می دهد
* کشتۀ آن غمزه را از خاک نشتر می دهد
شعر کامل
جامی