مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2407

1. زهی لواء و علم لا اله الا الله

2. که زد بر اوج قدم لا اله الا الله

3. چگونه گرد برآورد شاه موسی وار

4. ز بحر هست و عدم لا اله الا الله

5. ستاده‌اند صفات صفا ز خجلت او

6. به پیش او به قدم لا اله الا الله

7. یکی ستم ز وی از صد هزار عدل به است

8. زهی خوشی ستم لا اله الا الله

9. ز هر طرف که نظر کرد می برویاند

10. هزار باغ ارم لا اله الا الله

11. ز بحر غم به کناری رسم عجب روزی

12. ز موج لطف و کرم لا اله الا الله

13. ندارد از شه من هیچ بوی جان آن کس

14. که ببینیش تو به غم لا اله الا الله

15. چو دیده کحل نپذرفت از شه تبریز

16. زهی دریغ و ندم لا اله الا الله

17. برآید از دل و از جان الست شه شنود

18. هزار بانگ نعم لا اله الا الله

19. بهشت لطف و بلندی خدیو شمس الدین

20. زهی شفای سقم لا اله الا الله

21. دلم طواف به تبریز می‌کند محرم

22. در آن حریم حرم لا اله الا الله

23. زهی خوشی که بگویم که کیست هان بر در

24. بگوید او که منم لا اله الا الله


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شاه آن نیست که ملکی به سپاهی گیرد
* شاه آنست که بر ملک دلی باشد شاه
شعر کامل
وحشی بافقی
* بهشتی روی من دارد به سویم گوشۀ چشمی
* ز نعمتهای جنّت قسمتم گردیده، بادامی
شعر کامل
حزین لاهیجی
* کمال است در نفس انسان سخن
* تو خود را به گفتار ناقص مکن
شعر کامل
سعدی