مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2574

1. از آتش ناپیدا دارم دل بریانی

2. فریاد مسلمانان از دست مسلمانی

3. شهد و شکرش گویم کان گهرش گویم

4. شمع و سحرش خوانم یا نادره سلطانی

5. زین فتنه و غوغایی آتش زده هر جایی

6. وز آتش و دود ما برخاسته ایوانی

7. با این همه سلطانی آن خصم مسلمانی

8. بربود به قهر از من در راه حرمدانی

9. بگشاد حرمدانم بربود دل و جانم

10. آن کس که به پیش او جانی به یکی نانی

11. من دوش ز بوی او رفتم سر کوی او

12. ناگاه پدید آمد باغی و گلستانی

13. آن جا دل و دلداری هم عالم اسراری

14. هم واقف و بیداری هم شهره و پنهانی

15. در خدمت خاک او عیشی و تماشایی

16. در آتش عشق او هر چشمه حیوانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چشم دل باز کن که جان بینی
* آنچه نادیدنی است آن بینی
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
* خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
شعر کامل
حافظ
* من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم
* که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد
شعر کامل
حافظ