مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2670

1. خوشی آخر بگو ای یار چونی

2. از این ایام ناهموار چونی

3. به روز و شب مرا اندیشه توست

4. کز این روز و شب خون خوار چونی

5. از این آتش که در عالم فتاده‌ست

6. ز دود لشکر تاتار چونی

7. در این دریا و تاریکی و صد موج

8. تو اندر کشتی پربار چونی

9. منم بیمار و تو ما را طبیبی

10. بپرس آخر که ای بیمار چونی

11. منت پرسم اگر تو می‌نپرسی

12. که ای شیرین شیرین کار چونی

13. وجودی بین که بی‌چون و چگونه‌ست

14. دلا دیگر مگو بسیار چونی

15. بگو در گوش شمس الدین تبریز

16. که ای خورشید خوب اسرار چونی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او
* ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم
شعر کامل
حافظ
* بد عهدی عمر بین، که گل ده روزه
* سر بر زد و غنچه گشت و بشکفت و بریخت
شعر کامل
عراقی
* عشق بی جلوه معشوق میسر نشود
* عقل دین کی برد آن وصف که دلّاله کند
شعر کامل
جامی