مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2696

1. مرا در خنده می‌آرد بهاری

2. مرا سرگشته می‌دارد خماری

3. مرا در چرخ آورده‌ست ماهی

4. مرا بی‌یار گردانید یاری

5. چو تاری گشتم از آواز چنگی

6. نوایش فاش و پیدا نیست تاری

7. جهانی چون غباری او برانگیخت

8. که پنهان شد چو بادی در غباری

9. حیاتی چون شرار آن شه برافروخت

10. که پنهان شد چو سوزی در شراری

11. جمال گلستان آن کس برآراست

12. که پنهان شد چو گل در جان خاری

13. دلم گوید که ساقی را تو می‌گو

14. که جانم مست آن باقی است باری

15. دلم چون آینه خاموش گویاست

16. به دست بوالعجب آیینه داری

17. کز او در آینه ساعت به ساعت

18. همی‌تابد عجب نقش و نگاری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوشم از گریه خود، گر چه همه خون دل است
* زانکه بوی تو ز هر قطره خون می آید
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* ناصح از بیهودگی آبروی خویش برد
* بوی خون آید ز افغان مرغ بی هنگام را
شعر کامل
صائب تبریزی
* با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
* که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان
شعر کامل
حافظ