مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2750

1. ای جان و جهان چه می‌گریزی

2. وی فخر شهان چه می‌گریزی

3. ما را به چه کار می‌فرستی

4. پنهان پنهان چه می‌گریزی

5. چون تیر روی و بازآیی

6. این دم ز کمان چه می‌گریزی

7. باری تو هزار گنج داری

8. زین نیم زیان چه می‌گریزی

9. ای که شکرت کران ندارد

10. بنشین به میان چه می‌گریزی

11. چون محرم هر شکر دهان است

12. از پیش دهان چه می‌گریزی

13. ایمن ز امان توست عالم

14. ای امن امان چه می‌گریزی

15. عالم همه گرگ مردخوار است

16. ای دل ز شبان چه می‌گریزی

17. خامش که زبان همه زیان است

18. تو سوی زیان چه می‌گریزی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد
* دردم از توست دوا از تو چرا نتوان کرد
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* عالم از جای به تعظیم کلامش خیزد
* هر که چون صبح برآرد به تأمل دم را
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد
* الحق آراسته خلقی و جمالی دارد
شعر کامل
سعدی