مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2832

1. صنما چنان لطیفی که به جان ما درآیی

2. صنما به حق لطفت که میان ما درآیی

3. تو جهان پاک داری نه وطن به خاک داری

4. چه شود اگر زمانی به جهان ما درآیی

5. تو لطیف و بی‌نشانی ز نهان‌ها نهانی

6. بفروزد این نهانم چو نهان ما درآیی

7. چو تو راست ای سلیمان همگی زبان مرغان

8. تو به لب چه شهد بخشی چو زبان ما درآیی

9. به جهان ملک تویی بس نکشد کمان تو کس

10. بپرم چو تیر اگر تو به کمان ما درآیی

11. بخرام شمس تبریز که تو کیمیای حقی

12. همه مس ما شود زر چو به کان ما درآیی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چاره من مرهم کافوری صبح است و بس
* من که دارم بر جگر داغی ز هر اختر جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* از خویش برون آی که پیراهن بادام
* از پوست چو زد خیمه برون، پرده قندست
شعر کامل
صائب تبریزی
* ببستی چشم یعنی وقت خواب است
* نه خوابت آن حریفان را جواب است
شعر کامل
مولوی