مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2855

1. هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی

2. شب و روز در نمازی به حقیقت و غزالی

3. مه بدر نور بارد سگ کوی بانگ دارد

4. ز برای بانگ هر سگ مگذار روشنایی

5. به نماز نان برسته جز نان دگر چه خواهد

6. دل همچو بحر باید که گهر کند گدایی

7. اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا

8. بستان میی که یابی ز تفش ز خود رهایی

9. به خدا به ذات پاکش که میی است کز حراکش

10. برهد تن از هلاکش به سعادت سمایی

11. بستان مکن ستیزه تو بدین حیات ریزه

12. که حیات کامل آمد ز ورای جان فزایی

13. بهلم دگر نگویم که دریغ باشد ای جان

14. بر کور یوسفی را حرکات و خودنمایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
* گفت با این همه از سابقه نومید مشو
شعر کامل
حافظ
* عاشقانی که جان یک دگرند
* همه در عشق همدگر میرند
شعر کامل
مولوی
* وعدۀ لطف و کرم را مکن ای دوست خلاف
* کز کریمان نسزد آنچه خلاف کرم است
شعر کامل
جامی